✍️محمد العودات
پشتپردۀ خیزش اروپا علیه رژیم اسرائیل
بریانیوز:(۱۱عقرب/لړم) طی دو سال گذشته و همزمان با تداوم جنگ و کشتار گسترده در غزه، قاره اروپا شاهد یکی از بزرگترین موجهای اعتراضی در تاریخ خود بوده است؛ موجی که از خیابانها آغاز شد، سپس به پارلمانها و احزاب رسید و اکنون در حال تغییر معادلات رسمی در سطح سیاست خارجی اروپاست. آمارها نشان میدهد که بیش از ۴۵ هزار تجمع، راهپیمایی و برنامه حمایتی از فلسطین در ۸۰۰ شهر در ۲۵ کشور اروپایی برگزار شده است؛ رقمی که جای هیچ تردیدی باقی نمیگذارد: افکار عمومی اروپا در حال تغییر دیدگاه خود نسبت به "اسرائیل" است.
در میان این کشورها، ایتالیا بیشترین حجم فعالیت همبستگی با بیش از ۷۶۰۰ تجمع در ۱۸۶ شهر را ثبت کرده است. پس از آن آلمان با بیش از ۷ هزار و اسپانیا با بیش از ۵۹۰۰ تجمع در رتبههای بعدی قرار دارند. در هلند نیز آخرین تظاهرات بیش از ۲۵۰ هزار نفر را به خیابانها آورد؛ رقمی که در تاریخ این کشور کمنظیر است.
این جنبش گسترده نه فقط خیابانها، بلکه سیاست رسمی را هم تحت تأثیر قرار داد: طی یک سال گذشته ۱۰ کشور اروپایی جدید به رسمیت شناختن رسمی کشور فلسطین را اعلام کردهاند و اکنون ۲۲ کشور از ۲۷ کشور اروپا فلسطین را به رسمیت میشناسند.
اما پرسش اصلی این است: چه چیزی پشت این انتفاضه اجتماعی در اروپا قرار دارد؟ و چه عاملی زمینه تغییر سیاسی را فراهم کرده است؟
۱) نقش جریانهای چپ اروپا؛ از فریاد عدالت تا رهبری اعتراض
محور اصلی این دگرگونی، درون احزاب چپ اروپا است. البته چپ را نمیتوان یکدست دانست؛ سه طیف اصلی قابل تشخیص است:
🔹چپ رادیکال که کوچکترین اما صریحترین جریان ضد صهیونیسم است و بر عدالت اجتماعی، حقوق مهاجران و مقابله با سرمایهداری افسارگسیخته تأکید دارد. این جریان موتور اصلی حمایت از فلسطین است.
🔹چپ اجتماعی که از فلسطین حمایت میکند اما به دلیل حضور در دولتهای ائتلافی، رویکرد ملایمتری دارد.
🔹چپ دموکرات که رهبری دولتهای اروپایی را بیشتر در اختیار دارد، اما معمولاً کمتر رادیکال و محتاطتر است.
بهصورت خلاصه: چپ رادیکال در اروپا صدای فلسطین را بلند کرد، اما جوانان و رسانههای جدید آن را به جریان عمومی تبدیل کردند.
2) ظهور نسل «زد»؛ ضربه خردکننده به روایت "اسرائیل"
نسل متولد ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲، یعنی گروه سنی ۱۳ تا ۲۸ ساله در اروپا، بهطور آشکار فلسطینمحورتر از نسلهای قبل است. دلیل اصلی آن نیز روشن است:
هیچ نسل دیگری در اروپا اینچنین خارج از کنترل رسانههای رسمی نبوده است.
این نسل روایت را نه از تلویزیونهای دولتی بلکه از ویدئوهای زنده، تصاویر پخش مستقیم و شبکههای اجتماعی میگیرد. فرو ریختن کنترل روایی "اسرائیل"، همراه شد با نظام آموزشی اروپایی که:
🔹حقوق بشر را مقدس میداند
🔹خشونت علیه کودکان و زنان را خط قرمز میداند
🔹ارتباط میان عدالت جهانی و سرنوشت مشترک را برجسته میکند
وقتی تصاویر قتل بیش از ۱۲ هزار کودک غزه بهصورت مستقیم در تلفن همراه هر نوجوانی منتشر شد، روایت "اسرائیل" از جنگ «دفاعی» دیگر جایی در ذهن نسل جوان پیدا نکرد.
همچنین افزایش مهاجرت بعد از «بهار عربی» باعث شد جوانان اروپایی فلسطین را دیگر صرفاً یک وضعیت سیاسی ندانند، بلکه آن را در دوستیها، دانشگاهها، محیط کار و شبکههای اجتماعی در کنار خود احساس کنند.
۳) شکاف عمیق بین خیابان و دولت
در کنار این موج، تناقض آشکاری شکل گرفته است:
ایتالیا، آلمان و هلند از بزرگترین مراکز تظاهرات برای فلسطین هستند؛ اما دولتهایشان هنوز حتی مثل اسپانیا به رسمیت شناختن فلسطین را اعلام نکردهاند.
چرا؟
🔹دولتهای این کشورها توسط احزاب راست و راست میانه اداره میشوند
🔹حجم تجارت اروپا با "اسرائیل" بیش از ۴۵ میلیارد یورو است
🔹عقده تاریخی آلمان نسبت به «هولوکاست» تبدیل به ابزار کنترل روانی شده است
🔹نفوذ آمریکا در سیاست خارجی اروپا هنوز تعیینکننده است
این شکاف، جوهره لحظه تاریخی کنونی است: اروپا در خیابان با فلسطین است اما در دولتها هنوز اسیر ساختارهای قدیمی است.
در مجموع، آنچه در اروپا رخ داده تنها همدردی احساسی نیست؛ در حال شکلگیری یک جبهه سیاسی جدید است که ترکیبی از نسل جوان، چپ رادیکال و گروههای مدنی است و اگر جریان فلسطینی بتواند از این فرصت روایی بهدرستی استفاده کند، این موج میتواند به تغییر رسمی سیاستهای اروپا نیز منجر شود.
اروپا شاید برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم، آماده باشد که در برابر سیاستهای "اسرائیل" نه فقط اعتراض کند، بلکه در سطح رسمی نیز «تصمیم متفاوت» بگیرد.