news اخبار فوری
clock

تحلیلی بر سفر تازۀ نتانیاهو به آمریکا؛ در فلوریدا چه گذشت؟

تحلیلی بر سفر تازۀ نتانیاهو به آمریکا؛ در فلوریدا چه گذشت؟

 تحلیلی بر سفر تازۀ نتانیاهو به آمریکا؛ در فلوریدا چه گذشت؟

بریانیوز:( چهارشنبه۱۰ جدی۱۴۰۴) بررسی دقیق محتوای دیدار سران رژیم اسرائیل و آمریکا در فلوریدا نشان می‌دهد که این ملاقات بیش از آنکه نقطه عطفی جدید باشد، تلاشی برای مدیریت وضعیت موجود است.

سفر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا و دیدار او با دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در شرایطی انجام شد که تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی در وضعیت پرتنش و ناپایداری قرار دارد. این دیدار در نگاه نخست می‌تواند حامل پیام‌هایی دربارۀ آینده معادلات غرب آسیا تلقی شود، اما بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که بیش از آنکه نشانه آغاز یک مسیر جدید باشد در امتداد الگو‌های پیشین همکاری و هماهنگی سیاسی میان آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار دارد. از این منظر سفر فلوریدا را باید در چارچوب مدیریت وضعیت موجود و کنترل فشار‌های هم‌زمان داخلی و خارجی تحلیل کرد.

اهداف سفر نتانیاهو؛ تثبیت موقعیت سیاسی و بازتعریف اولویت‌ها

اهداف سفر نتانیاهو را می‌توان در سه سطح داخلی، منطقۀ و بین‌المللی بررسی کرد؛ سطوحی که به‌طور متقابل بر یکدیگر اثر می‌گذارند.

در سطح داخلی، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در شرایطی راهی آمریکا شد که با فشار‌های فزاینده سیاسی و قضائی مواجه است. اختلافات درون کابینه، اعتراضات اجتماعی و پرونده‌های قضائی، فضای سیاست داخلی سرزمین‌های اشغالی را به‌شدت متشنج کرده است. در چنین فضایی، نمایش روابط نزدیک با رئیس‌جمهور آمریکا می‌تواند کارکردی نمادین داشته باشد و به‌عنوان ابزاری برای تقویت موقعیت سیاسی در داخل مورد استفاده قرار گیرد. این نمایش، لزوماً به معنای تغییر در واقعیت‌های میدانی نیست، اما می‌تواند در کوتاه‌مدت به مدیریت افکار عمومی کمک کند.

در سطح منطقۀ، تمرکز بر ایران و پرونده غزه همچنان در کانون گفت‌و‌گو‌ها قرار داشت. تاکید نتانیاهو بر برنامه‌های موشکی و هستۀ ایران، ادامه همان چارچوب تحلیلی است که رژیم صهیونیستی طی سال‌های گذشته دنبال کرده است. هدف اصلی این رویکرد، حفظ اجماع سیاسی غرب پیرامون ایران و جلوگیری از هرگونه تعدیل در سیاست‌های فشار است. این مواضع، بیش از آنکه بازتاب‌دهنده تحول جدیدی در سیاست منطقۀ باشد، تکرار یک دستورکار شناخته‌شده محسوب می‌شود که کارکرد اصلی آن، مدیریت فضای دیپلماتیک و رسانۀ است.


در پرونده فلسطین و باریکۀ غزه نیز، طرح مجدد موضوع خلع سلاح جنبش آزادیبخش حماس و تأکید بر شروط امنیتی، نشان‌دهنده تلاش رژیم صهیونیستی برای حفظ اهرم فشار سیاسی است. با این حال، تجربه تحولات سال‌های اخیر نشان داده است که تحقق چنین اهدافی با موانع جدی سیاسی، اجتماعی و میدانی مواجه است. به همین دلیل، بسیاری از تحلیلگران این مواضع را بیشتر در چارچوب مصرف سیاسی و دیپلماتیک ارزیابی می‌کنند.

در سطح بین‌المللی، سفر نتانیاهو را می‌توان تلاشی برای حفظ جایگاه رژیم صهیونیستی در اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا دانست. در شرایطی که واشنگتن با چالش‌های متعددی در عرصه جهانی روبه‌روست، تل‌آویو نگران کاهش تمرکز آمریکا بر خاورمیانه و انتقال منابع و توجه به مناطق دیگر است. این دیدار، پیامی ضمنی درباره اهمیت استمرار این رابطه ارسال می‌کند.

در فلوریدا چه گذشت؟

بررسی اظهارات و مواضع مطرح‌شده در دیدار فلوریدا نشان می‌دهد که بخش عمده گفت‌و‌گو‌ها بر محور موضوعاتی متمرکز بود که پیش‌تر نیز بار‌ها از سوی دو طرف بیان شده است. حمایت سیاسی آمریکا از رژیم صهیونیستی، تأکید بر نگرانی‌ها نسبت به ایران و طرح شروط سخت‌گیرانه درباره قضیه فلسطین وباریکۀ غزه، همگی در چارچوب ادبیات تثبیت‌شده سیاست خارجی آمریکا قرار می‌گیرند.

در خصوص قضیه فلسطین و باریکۀ غزه نیز تمرکز بر خلع سلاح جنبش های اسلامی و آزادیبخش و مدیریت مرحلۀ بحران نشان‌دهنده رویکردی است که بیش از آنکه به دنبال حل ریشۀ مسئله باشد، بر کنترل وضعیت موجود تمرکز دارد. این رویکرد با توجه به پیچیدگی‌های سیاسی و انسانی بحران سرزمین های اشغالی و باریکه غزه، با محدودیت‌های جدی مواجه است و چشم‌انداز دستیابی به راه‌حل پایدار را مبهم می‌کند.

تحلیل کلان مسئله

سفر نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا و دیدار او با دونالد ترامپ را باید در چارچوب الگو‌های تثبیت‌شده روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی تحلیل کرد؛ الگویی که طی دهه‌های گذشته مستقل از تغییر دولت‌ها در واشنگتن کمابیش ثبات خود را حفظ کرده است. این دیدار بیش از آنکه حامل مؤلفه‌های نو یا نشان‌دهنده تغییر معنادار در معادلات منطقۀ باشد، بیانگر استمرار همان سازوکار‌های هماهنگی سیاسی، امنیتی و رسانۀ است که بار‌ها در مقاطع مختلف فعال شده‌اند.

در نگاه نخست، زمان‌بندی این ملاقات اهمیت دارد. دیدار در مقطعی انجام شد که منطقه غرب آسیا با مجموعۀ از بحران‌های هم‌زمان و درهم‌تنیده مواجه است؛ از وضعیت شکننده آتش‌بس در غزه و پیامد‌های انسانی و سیاسی آن گرفته تا استمرار تنش‌های لفظی و دیپلماتیک میان ایران و آمریکا. هم‌زمان جنگ اوکراین، افزایش رقابت های جیوپلوتیکی و نظامی میان امارات و سعودی در سودان و یمن و رقابت قدرت‌های بزرگ و فشار‌های اقتصادی جهانی نیز بر فضای تصمیم‌گیری بازیگران منطقۀ سایه انداخته است. در چنین شرایطی، هر ملاقات سطح بالای سیاسی به‌طور طبیعی در معرض تفسیر‌های گسترده قرار می‌گیرد.

با این حال بررسی دقیق‌تر محتوای دیدار فلوریدا نشان می‌دهد که این ملاقات بیش از آنکه نقطه عطفی جدید باشد، تلاشی برای مدیریت وضعیت موجود است. رژیم صهیونیستی در ماه‌های اخیر با چالش‌های داخلی قابل‌توجهی روبه‌رو بوده است؛ از شکاف‌های عمیق سیاسی و اجتماعی گرفته تا فشار‌های ناشی از پیامد‌های بین‌المللی عملیات نظامی در سرزمین های اشغالی و غزه. این شرایط، نیاز دولت نتانیاهو به نمایش حمایت خارجی بالخصوص از سوی آمریکا را افزایش داده است.

از منظر آمریکا نیز این دیدار در امتداد سیاست سنتی حمایت سیاسی از رژیم صهیونیستی قرار می‌گیرد؛ حمایتی که بیش از آنکه تابع تحولات میدانی یا ارزیابی‌های کوتاه‌مدت باشد، ریشه در ملاحظات ساختاری سیاست داخلی و خارجی آمریکا دارد. لابی‌های سیاسی، ملاحظات انتخاباتی و جایگاه رژیم صهیونیستی در محاسبات امنیتی واشنگتن همگی عواملی هستند که چنین دیدار‌هایی را به امری قابل پیش‌بینی تبدیل کرده‌اند.

سفر نتانیاهو به فلوریدا را می‌توان بخشی از روند مستمر تعاملات آمریکا و رژیم صهیونیستی دانست؛ روندی که در قالب الگو‌های آشنا و بدون نوآوری راهبردی قابل‌توجه انجام شد. این دیدار نه نشانه تغییر بنیادین در معادلات منطقۀ است و نه به‌تنهایی می‌تواند موازنه قدرت موجود را دگرگون کند.

آنچه در فلوریدا رخ داد بیش از هر چیز بازتاب‌دهنده نیاز دو طرف به مدیریت فشارها، ارسال پیام‌های سیاسی و حفظ چارچوب‌های سنتی همکاری بود. در عین حال، واقعیت‌های میدانی منطقه از غزه گرفته تا پرونده ایران، سودان ویمن نشان می‌دهد که تأثیرگذاری این چارچوب‌ها در عمل با محدودیت‌های فزاینده‌ای مواجه شده است. در مجموع، دیدار فلوریدا را باید نه به‌عنوان نقطه آغاز یک مسیر جدید، بلکه به‌مثابه تداوم مسیری دانست که پیش‌تر نیز بار‌ها طی شده است؛ مسیری که بیش از آنکه مبتنی بر راه‌حل‌های نو باشد، بر مدیریت بحران و حفظ وضع موجود استوار است.

ایران و اسراییل پیام‌هایی محرمانه را از طریق یک واسطه مشترک با یکدیگر ردوبدل کرده‌اند

متعاقبا، در حالی که نگرانی‌ها از احتمال درگیری نظامی تازه میان ایران و رژیم اسرائیل افزایش یافته، گزارش‌ها حاکی از آن است که دو طرف طی هفته‌های اخیر پیام‌هایی محرمانه را از طریق یک واسطه مشترک با یکدیگر ردوبدل کرده‌اند.

رسانه بریتانیایی «امواج میدیا» گزارش داده است که این تبادل پیام‌ها با نقش‌آفرینی غیرمستقیم روسیه و با هدف جلوگیری از تشدید تنش انجام شده، نه دستیابی به توافق سیاسی یا چارچوب مشخص دیپلماتیک. به گفته یک منبع آگاه منطقه‌ای، این تماس‌ها صرفاً ماهیت هشداردهنده و کنترولی داشته است.

بر اساس این گزارش، پیام‌رسانی‌ها هم‌زمان با تلاش بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، برای جلب حمایت ایالات متحده در دیدار با دونالد ترامپ صورت گرفته است؛ تلاشی که گفته می‌شود با هدف فراهم‌سازی زمینه برای حمله احتمالی تازه علیه ایران دنبال می‌شود.

در ادامه آمده است که این تحرکات دیپلماتیک در شرایطی جریان دارد که در داخل ایران، انتقادهایی نسبت به مواضع روسیه و آنچه «رفتار دوگانه مسکو» در پرونده هسته‌ای ایران خوانده می‌شود، افزایش یافته است. با این حال، روسیه تلاش دارد جایگاه خود را به‌عنوان بازیگر تأثیرگذار منطقه‌ای حفظ کند؛ از جمله با ایفای نقش میانجی‌گرانه در تنش‌های فزاینده تهران و تل‌آویو.

به گفته همان منبع آگاه، این تماس‌های غیرعلنی پس از آن آغاز شد که نتانیاهو از یک واسطه خواست پیامی را منتقل کند مبنی بر این‌که اسرائیل در مقطع کنونی قصد تشدید رویارویی نظامی را ندارد. ایران نیز، با وجود آن‌که اسرائیل را به‌رسمیت نمی‌شناسد و اعتماد رسمی به این پیام‌ها نشان نداده، از طریق همان کانال پاسخی مشروط و غیرمتعهدانه ارسال کرده است؛ پاسخی که بدون پذیرش هرگونه چارچوب هماهنگی یا تعهد سیاسی مطرح شده است.

دونالد ترامپ و نتانیاهو، تمایلی به درگیر شدن دوباره با ایران ندارد

جان مرشایمر، استاد برجسته دانشگاه شیکاگو و نظریه‌پرداز شناخته‌شده روابط بین‌الملل، در تازه‌ترین مصاحبه خود اظهار داشته است که به باور او دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا، تمایلی به درگیر شدن دوباره با ایران ندارد.


مرشایمر همچنین تأکید کرده است که حتی درباره تمایل اسرائیلی‌ها به ورود به جنگ با ایران نیز اطمینان ندارد. به گفته او، اسرائیل در رویارویی پیشین با ایران عملکرد چندان موفقی نداشت. وی توضیح داده است که ایران بار دیگر غافلگیر نخواهد شد.

او در ادامه این گفت‌وگو افزوده است: «ایران از زرادخانه گستردۀ از موشک‌های بالستیک، کروز و پهپادها برخوردار است و اسرائیل از جهات مختلف، هدفی بزرگ و آسیب‌پذیر محسوب می‌شود. از این‌رو، بعید می‌دانم اسرائیلی‌ها علاقه‌مند به آغاز جنگی دیگر با ایران باشند.»

پاسخ دهید

لغو پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ما را دنبال کنید

به قهرمان رای دهید

برترین دسته ها

نظر اخیر

  • user توسط QVlOgWrYDIfHDjdHPckaV

    BCJJStVPFgxHovqcuKHjIb

    quoto
  • user توسط Anonymous

    بیشک

    quoto
  • user توسط Anonymous

    تاريخ هر څه ثبتوي، منفور او تورې څېرې د خپل مردار هوس او چوکۍ لپاره د امام ابوحنيفه په څېر شخصيت ژوند ته ګواښ پېښوي، زنداني کوي او د هيڅ عواقبو کيسه کې یې نه دي، لکه الله تعالی چې د دوي له کړنو غافل وي. همېشه د اسلام تر نامه لاندې ظلمونه، بې عدالتۍ، د اقتدار مردار او نا مقدس هوس داسلام د بدنامېدو، د مسلمانانو د ناکامۍ سبب شوی، خو مطمئن يو، چې عالیقدر مشر به له دې امتحان بريالی وځي، مخ توري او منفورې څېرې به الله تعالی رسوا او ذليلې کوي. په دې وياړو چې د امريکا، ذليلزاد او د هغوي د لاسپوڅو حکومتونو تور لست کې همیشه مجاهدين او نېک خلک په نښه کېږي، ان الملوک اذا دخلوا قرية افسدوها وجعلو اعزة اهلها اذلة وکذلک يفعلون

    quoto